احياي كالبدي بي روح با توسل به متدهاي نخ نما
فراز و فرود سناريوي كشته سازي سبز
دقيقاً 30خرداد ماه 1388 بود كه دختري جوان در خيابان اميرآباد شمالي به گونه اي مرموز در حاشيه اغتشاشات پس از انتخابات دهم رياست جمهوري در تهران به ضرب گلوله كشته شد تا جريان سبز با توسل به خون وي هويتي را در افكار عمومي جهانيان براي خود دست و پا كند.
ساعاتي از وقوع اين حادثه نگذشته بود كه تصاوير «ندا آقاسلطان» و كليپ تير خوردن وي در سراسر فضاي مجازي انتشار يافت و انعكاس بي درنگ اين واقعه از سوي رسانه هاي دولتي و وابسته به انگليس و آمريكا، افكار عمومي دنيا را به سويي برد كه «نظام جمهوري اسلامي» را مقصر اصلي مرگ او بدانند.
موج كم سابقه تبليغات رسانه هاي غربي و نگاهي به همدردي و ابراز احساسات در كامنت هاي درج شده ذيل اخبار و تصاوير مربوط به «ندا آقاسلطان»، بخوبي نشان مي دهد، سناريوي كشته سازي يكي از معروف ترين و موفق ترين پرده از انقلاب هاي مخملين است كه براي تحريك افكار عمومي جهاني و نيل به اهداف خاص مورد استفاده قرار مي گيرد.
اين سناريو كه به تعبير بسياري از تحليل گران بين الملل نظير «تيري ميسان» در ساير انقلاب هاي مخملين پيشين مورد بهره برداري قرار گرفته است، طرحي براي «جريحه دار كردن احساسات مردم» و «مخدوش كردن چهره دولت است» كه شريان اصلي حيات انقلاب مخملين را تأمين مي كند.
تلاش هاي ناكام جريان سبز
براي بهره گيري از سناريو كشته سازي
در آغاز وقوع اغتشاشات خياباني و درپي انتخابات دهم رياست جمهوري اين سناريو به شدت مورد بهره برداري واقع شد؛ به عبارت ديگر، جريان سبز مي كوشيد با 72تن سازي از كشته هاي اغتشاشات و يادآوري 72 شهيد قيام كربلا، از احساسات ديني مردم سوءاستفاده كند، اما با فرونشستن غبارها و زنده شدن شهداي خيالي نظير «سعيده پور آقايي»، اين طرح با شكست سنگيني مواجه شد.
با ريزش شديد حاميان سبز، با گذشت شش ماه از اغتشاشات و شفاف شدن فضا، بار ديگر حاميان سبز كوشيدند با ترور خواهرزاده ميرحسين موسوي دو هدف مظلوم نمايي و خيزش احساسات مردم را با يك تير نشانه روند؛ اگرچه اين پرده نيز به دليل خروش مردم متعهد در «9دي» ماه در واكنش به توهين حاميان سبز به مقدسات ديني و رقم خوردن انقلاب سوم، به حاشيه رفته و تأثيرگذاري خود را از دست داد.
با گذشت يك سال از انفعال و به تعبير اتاق فكر خارج نشين جريان سبز، انشقاق و سرخوردگي حاميان و تلاش براي برطرف كردن نگراني آمريكا از آغاز تحولات منطقه و گسترش موج بيداري اسلامي و الگو قرار گرفتن انقلاب اسلامي ايران، موجب شد تا تئوريسين هاي جريان سبز تلاش كنند بار ديگر پسماندهاي اين جريان را با به كارگيري تمام توان رسانه اي خود به صحنه بياورند تا شايد بتوانند از الهام بخشي ايران بر نيروهاي منطقه بكاهند.
درسومين مرحله بهره برداري از سناريوي كشته سازي، بارديگر اين سناريوي نخ نما از سوي تئوريسين هاي سبز، با رنگ و لعابي نوين و متفاوت ارائه شد تا پروژه اي چند منظوره آغاز شود. اين بار درحاشيه اغتشاشات 25بهمن، جواني مورد اصابت مستقيم گلوله قرارمي گيرد كه دانشجوي رشته هنر، اهل تسنن و داراي اصالت كرد است.
درطول تاريخ، بهره گيري از پراكندگي هاي قومي و قبيله اي درايران و تبديل آن به تهديدي براي نظام جمهوري اسلامي همواره مورد توجه دشمنان نظام بوده است تا با سياه نمايي، القاء حس نارضايتي و تحريك اهداف جدايي طلبانه اين افراد، موجبات روي آوردن به احزاب پنهاني، شبكه هاي اجتماعي مورد حمايت بيگانگان و حتي درمواردي نظير «گروهك ريگي» با رقم زدن مبارزه مسلحانه و ايجاد ناامني منطقه اي، چالشي را مقابل نظام به تصوير بكشند.
به عبارت ديگر به نظر مي رسد پرده آخر سناريوي كشته سازي فتنه گران، هدف قراردادن فردي است كه مي تواند همزمان سه گروه از نيروهاي بالقوه را به پيوستن به اپوزيسيون ها ترغيب نمايد؛ نخست بخشي از دانشجوياني كه به دليل تعلق خاطر به همكلاسي كشته شده اشان بهانه اي براي ابراز مخالفت هاي خود با ساختار حاكميتي نظام جمهوري اسلامي ايران، يادآور حادثه 18تير 78خواهد بود؛ دوم قادر به تحريك احساسات قوميت گرايانه كردهاي كردستان و كرمانشاه و ايجاد درگيري هاي مسلحانه و قرارگرفتن غرب عليه حكومت داخلي به بهانه خون خواهي جوان كرد از دست رفته است و سوم اين كه مي تواند بهانه اي براي تحريك اهل تسنني باشد كه درمناطق جنوب شرق كشور به خصوص سيستان و بلوچستان به دنبال فرصتي براي از سرگيري فعاليت هاي جدايي طلبانه خود هستند.
هرچند اين بار نيز دستپاچگي تئوريسين هاي سبز براي احياي اين كالبد بي روح، برنامه ريزي هاي چندين ماهه آن ها را بي ثمر كرد؛ انتخاب سوژه اي حافظ قرآن و داراي سابقه ديرينه در بسيج به خودي خود از تاثيرگذاري اين پرده به حدي كاست كه عكس يادگاري قديمي وي با «حسينعلي منتظري» نيز نتوانست كارساز شود.
به نظر مي رسد سيرتكاملي جريان سبز در به كار گرفتن سناريوي كشته سازي و درمراحلي شهيدسازي، بيانگر اين مساله است كه اتاق فكر اين جريان ، اين پرده را از موثرترين گام ها براي تحقق اهداف خود درنظر گرفته و آن را يكي از متدهاي ثابت قلمداد كرده است تا هر از چند گاهي با زمين ريختن خود تعدادي از جوانان ايران، تصوير خشونت باري را در اذهان عمومي جهاني ترسيم نمايد؛ شايد اين گام درآينده اي نه چندان دور اشكال ديگري از مبارزه مسلحانه را رقم بزند.
منبع: پايگاه تحليلي برهان
نظرات شما عزیزان:
برچسب ها : احياي كالبدي بي روح با توسل به متدهاي نخ نما, فراز و فرود سناريوي كشته سازي سبز, ,